سیدعلی شجاعی

امام جماعت مسجد خاتم الانبیاء ( ص ) گلستان 10

دنیای حرام

گلی از بوستان نهج البلاغه


وصف دنیای حرام ؛

  • آب دنیاى حرام همواره تیره ، و گل آلود است. منظره‌اى دل فریب و سر انجامى خطرناک دارد . فریبنده و زیباست اما دوامى ندارد.
  • نورى است در حال غروب کردن ، سایه‌اى است نابود شدنى ، ستونى است در حال خراب شدن، آن هنگام که نفرت دارندگان به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان کردند ، چونان اسب چموش پاها را بلند کرده، سوار را بر زمین مى‌کوبد ، و با دام‌هاى خود آنها را گرفتار مى‌کند ، و تیرهاى خود را به سوى آنان، پرتاب مى‌نماید ، طناب مرگ به گردن انسان مى‌افکند ، به سوى گور تنگ و جایگاه وحشتناک مى‌کشاند تا در قبر، محل زندگى خویش، بهشت یا دوزخ را بنگرد ، و پاداش اعمال خود را مشاهده کند.


                        خطبه ۸۳نهج البلاغه

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

سید علی شجاعی : نماز زیارت خدا ...

فرمود منظور از قد قامت الصلواه چیست؟

حضرت علی ع فرمود هان وقت الزیاره ...

پس نماز زیارت خداست و آنکه در نماز زیارت خدا نکرد ویل للمصلین الذینهم فی صلاتهم ساهون است ..

که این زیارت مقدور همه است ...

خدایا ما را زائر خودت قرار بده ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

دوزخ

📖وضعیت آب و هوا و جنگلها در دوزخ  بهتر از خوراکیهایش نیست

 

 📝اهل دوزخ با شکمهایی پر از شیره های آتشین و جامه هایی از قطران به سایه های درختان جهنّم پناه می برند بلکه اندکی از عذاب و آتش فاصله بگیرند.

 

✅سایه های درختانی که در قران کریم از آنها به شجر زقّوم یادشده است، سایه هایی از دود سیاه که نه

خنکی دارد و نه سودی می بخشد"وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ *لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ (44) " (سوره واقعه آیات 43و44 )،

 

✅درختانی بنام زقّوم که از قعر جهنّم می رویند با شکوفه هایی همچون سرهای شیاطین که آتش جهنّم نیز آنها را نمیسوزاند، زقوم درختى است که در قعر جهنّم مى‏روید و شاخه‏هاى آن به تمام درکات دوزخ میرود.

 

 ✅و بعید نیست که خداوند سبحان به کمال قدرت خود درختى در آتش از جنس آتش یا از جوهرى که آتش آن را نخورد و نسوزاند بیافریند، چنانچه آتش دوزخ زنجیرها و غلها را در دوزخ نمیسوزاند (1)و چنانچه مارها و عقربهاىِ آن را نیر نمیسوزاند و این تعجب ندارد که در آتش جهنم درختى بروید و هم چنان باقى بماند و نسوزد، براى اینکه زنده ماندن دوزخیان در آتش عجیب‏تر است و خدا هر کارى بخواهد مى‏تواند بکند (2)


📖" أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ * إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ * إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ * طَلْعُها کَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّیاطِینِ " (سوره مبارکه صافّات آیات 62تا66 )


 📚 1-ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏20، ص: 493
 2 -ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 211

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

امتحان الهی

💠‌ *وجود مبارک حضرت امیر یک کسالتی پیدا کردند بعضی رفتند به عیادت ایشان، عرض کردند «کیف حالک»؟ فرمود: «عَلی شَرّ»!*

"﴿إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ﴾؛ این ﴿أَکْرَمَهُ﴾ هم مسبوق به إبتلاء است، هم ملحوق به ﴿نَعَّمَهُ). ﴿فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ﴾، ﴿کَلاَّ﴾ ما گرامی نداشتیم، ما امتحان کردیم. ﴿وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ﴾

اگر او را ما به تنگ‌دستی یا کم‌روزی مبتلا کردیم ﴿فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ﴾، ﴿کَلاَّ﴾ محترم است نزد ما، ما اهانت نکردیم به شما، شما را در روی صندلی آزمایش نشاندیم، مگر نمی‌خواهید به کمال برسید؟

انسان تا امتحان ندهد که به کمال نمی‌رسد ﴿وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً﴾. مرحوم امین الاسلام نقل می‌کند که وجود مبارک حضرت امیر یک کسالتی پیدا کردند بعضی رفتند به عیادت ایشان، عرض کردند «کیف حالک»؟

فرمود: «عَلی شَرّ»! چون اینها با قرآن زندگی می‌کنند خواست آیه‌ای را تفسیر کند. عرض کردند «یا امیرالمؤمنین» شما هم می‌فرمایید «علی شرّ»؟! فرمود مگر خدا در قرآن نفرمود: ﴿وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً﴾؟

این بیماری شرّ است به حسب ظاهر. این آزمایش الهی است ما گوش می‌دهیم؛ ولی ما یک شرّ داریم به نام مرض، یک خیر داریم به نام سلامت؛ ولی ﴿وَ نَبْلُوکُمْ﴾، من شما را امتحان می‌کنم به سلامت و مرض. او با همین بیماری در جلسه عیادت، دارد قرآن را تفسیر می‌کند!"

حضرت آیة الله جوادی آملی در درس تفسیر ۲۸ بهمن ۱۳۹۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

عذاب و طوفان در سیره انبیاء الهی و قرآن کریم

👌 عذاب و طوفان در سیره انبیاء الهی در قرآن 


✅  داستان اصحاب رَسّ‏  

 

در قرآن در دو مورد سخن از اصحاب الرس به میان آمده، نخست در آیه 12 سوره ق، که از تکذیب آن‏ها از پیامبرشان، سخن گفته شده، دوم در آیه 38 فرقان، که بیانگر هلاکت و عذاب شدید اصحاب رس در ردیف قوم عاد و ثمود است، که همانند آنها بر اثر عذاب الهى ریشه کن و نابود شدند.  

 

واژه رس‏(1) اشاره به چاه آب یا نهر آب است که در سرزمین اصحاب رس بود، درباره هویت اصحاب رس، و علت عذاب آن‏ها در میان مفسران اختلاف نظر است، ما از ذکر آن‏ها در این جا صرف نظر کرده، و به ذکر داستان آن‏ها که حضرت رضا علیه‏السلام آن را از امیرمؤمنان على علیه‏السلام نقل کرده مى‏پردازیم:  

 

یافث پسر نوح علیه‏السلام بعد از طوفان، در کناره چشمه‏اى نهال درخت صنوبرى را کاشت که به آن درخت شاه درخت، و به آن چشمه دوشاب مى‏گفتند، این قوم در مشرق زمین زندگى مى‏کردند، و داراى دوازده آبادى در امتداد رودخانه‏اى بودند که به آن رودخانه، رس مى‏گفتند. 

 نامهاى این قریه‏ها دوازدهگانه به این نام‏هاى (ى دوازدهگانه ماه‏هاى عجم) معروف بود، به این ترتیب: آبان، آذر، دى، بهمن، اسفندار، فروردین، اردیبهشت، خرداد، مرداد، تیر، مهر و شهریور، بزرگترین شهر آن‏ها اسفندار نام داشت که پایتخت شاهشان به نام ترکوذبن غابور، نوه نمرود بود، درخت اصلى صنوبر و چشمه مذکور در این شهر قرار داشت، از بذر همین درخت در هر یک از شهرهاى دیگر کاشته بودند و رشد کرده و بزرگ شده بود، آن قوم جاهل، آن درخت‏هاى صنوبر را خداهاى خود مى‏دانستند، نوشیدن آب چشمه و رودخانه را بر خود و حیوانات، حرام کرده بودند، هر کس از آن آب مى‏نوشید، او را اعدام مى‏نمودند و مى‏گفتند: این آب مایه حیات خدایان ما است، و کسى حق استفاده از آن را ندارد!!  

(۱ ) اقتباس از تفسیرنور الثقلین‌ ج ۳۰۱تا۳۰۴ 

 

آن‏ها در هر ماه از سال، یک روز را به عنوان عید مى‏دانستند در آن روز به نوبت کنار یکى از آن درختان دوازدهگانه مى‏آمدند و گاو و گوسفند پاى آن درخت قربان مى‏نمودند و جشن وسیع مى‏گرفتند، و آتش روشن مى‏کردند، وقتى که دود غلیظ آتش مانع دیدن آسمان مى‏شد، در برابر درخت به خاک مى‏افتادند و آن را مى‏پرستیدند.  

سپس گریه و زارى مى‏نمودند، و دست به دامن درخت مى‏شدند. وقتى که حرکت شاخه‏هاى درخت، و صداى مخصوص آن درخت را (بر اثر باد شیطان) مى‏دیدند و مى‏شنیدند مى‏گفتند؛ درخت مى‏گوید: اى بندگان من، من از شما راضى هستم. آن گاه غریو شادى سر مى‏دادند، شراب مى‏خوردند و به عیش و نوش و ساز و آواز و عیاشى مى‏پرداختند، و در پایان به خانه‏هاى خود باز مى‏گشتند...  

این قوم علاوه بر این عقاید خرافى، در رفتار و کردار نیز فاسد و منحرف بودند، به طورى که همجنس گرایى و همجنس بازى در بینشان رواج داشت.(۲ ) 

 

 

خداوند پیامبرى از نوادگان یعقوب علیه‏السلام را (که طبق بعضى از روایات، حنظله نام داشت) براى هدایت آن قوم گمراه به سوى آن‏ها فرستاد.  

 

این پیامبر، سال‏ها در میانشان ماند و هر چه آن‏ها را به سوى خداى یکتا و بى همتا و دورى از بت پرستى دعوت کرد، گوش ندادند و به راه خرافى خود ادامه دادند.  

(۲ ) بحار ج ۱۴ ص‌ ۱۲ 

سرانجام آن پیامبر، به خدا عرض کرد: پروردگارا! این قوم لجوج دست از بت پرستى و درخت پرستى بر نمى‏دراند، و روز به روز بر کفر و گمراهى خود مى‏افزایند، و درختهایى را که سود و زیان ندارند مى‏پرستند، همه آن درخت‏ها را خشک کن و قدرت خود را به آن‏ها نشان بده، بلکه از درخت‏ پرستى منصرف شوند.  

خداوند درختهاى آن‏ها را خشکانید.  

 

آن‏ها وقتى که صبح از خانه بیرون آمدند در همه آن دوازده شهر دیدند که درخت معبود، خشک شده است (این حادثه مثل توپ در بینشان صدا کرد، هر کسى چیزى مى‏گفت) سرانجام آن‏ها دو گروه شدند، یک گروه مى‏گفتند: جادوى این شخصى که ادعاى پیامبرى مى‏کند موجب خشک شدن درخت‏ها شده [یعنى درخت‏ها نخشکیده، بلکه سحر و جادوى او، چشم‏هاى ما را بسته به طورى که ما چنین خیال مى‏کنیم‏] گروه دیگر مى‏گفتند: خدایان ما به این صورت در آمده‏اند تا خشم خود را نسبت به این شخص (که مدعى پیامبرى است) آشکار سازند تا ما نیز از خدایان خود دفاع کنیم و جلو او را بگیریم، (فریاد و شعارشان بر ضد آن پیامبر بلند بود و) سرانجام همه تصمیم گرفتند تا آن پیامبر خدا را (با سخت‏ترین شکنجه) اعدام کنند.  

آن‏ها چاهى کندند، و قسمت تهِ چاه را تنگتر نمودند، و آن پیامبر خدا را دستگیر کرده و در میان آن چاه افکندند و سر آن چاه را با سنگ بزرگى بستند، آن پیامبر پیوسته در میان چاه ناله و راز و نیاز کرد، و آن‏ها کنار چاه مى‏آمدند و صداى ناله و راز و نیاز او را با خدا مى‏شنیدند، و مى‏گفتند امیدواریم که خدایان ما (درخت‏هاى صنوبر) از ما راضى گردند و سبز شوند و شادابى و خشنودى خود را به ما نشان دهند.  

 

آن پیامبر در مناجات خود مى‏گفت: خدایا! مکان تنگ مرا مى‏نگرى،


شدت اندوه مرا مى‏بینى، به ضعف و بى نوایى من لطف و مرحمت کن، هر چه زودتر دعایم را به اجابت برسان، و روحم را قبض کن.  

 

آن پیامبر خدا با این وضع در آن چاه به شهادت رسید.( ۳ ) 

 

 

✅  عذاب سخت اصحاب رس‏  

 

در این هنگام خداوند به جبرئیل فرمود: به این مخلوقات بنگر که حلم من آن‏ها را مغرور کرده، و خود را از عذاب من در امان مى‏بینند، و غیر مرا مى‏پرستند، و پیامبر فرستاده مرا مى‏کشند... من به عزتم سوگند یاد کرده‏ام که هلاکت آن‏ها را مایه عبرت جهانیان قرار دهم.  

 

روز عید آن‏ها فرا رسید، همه آن‏ها در کنار درخت صنوبر اجتماع کرده و جشن گرفته بدند، ناگاه طوفان سرخ شدیدى به سراغشان آمد، همه وحشت زده به همدیگر چسبیدند و به دنبال پناهگاه بودند، ناگهان دریافتند که هرجا پا مى‏گذارند، مانند سنگ کبریت شعله ور و سوزان و داغ است، در همین بحران شدید، ابر سیاهى بر سر آن‏ها سایه افکند، و از درون آن ابر، صاعقه هایى از آتش بر آن‏ها باریدن گرفت، به طورى که پیکرهاى آن‏ها بر اثر آن آتش‏ها، همچون مس ذوب شده، گداخته شد، و به این ترتیب به هلاکت رسیدند. پناه مى‏بریم به خدا از خشم و عذابش.) ۴ ) 

 

(۳ ) و (۴ ) :  

اقتباس از عیون اخبار‌ الرضا‌ ع‌ ج ۱ ص‌ ۲۰۷‌ و ۲۰۸ 

@seyedalishojaie

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

یازدهمین اندیشه : انقلاب اندیشه های ارزشمند


فاخلع نعلیک انّک بالواد المقدّس طوی 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

دهمین اندیشه : آهنگ زندگی را چه کسی کوک می کند؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

نهمین اندیشه : چشم وهم چشمی

چشم و هم چشمی :

احساس کمبود در اندیشه ها انسان را به برهنگی در اندیشه ها وادار می کند که حاصل آن چشم و همچشمی است پس انسان نابینا هم میتواند به آن مبتلا شود .

"چشم و هم چشمی" ها گاهی "درون نسلی" اند و گاهی "بین نسلی"!

"چشم و همچشمی" ها برخی بجا هستند و برخی نابجا !

"چشم و همچشمی بجا" را از "چشم و همچشمی نابجا" چگونه باید شناخت؟

 حلقه ی باطل "چشم و همچشمی" های نابجا را چه کسی باید بشکند؟ چه زمانی؟ با چه پشتوانه ای؟

http://seyedalishojaie.blog.ir/post-preview

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

هشتمین اندیشه : رنج ها وگنج ها درمسیر اندیشه ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی
هفتمین اندیشه : سیر در" اندیشه ها و زمینه ها" لازمه رسیدن به عبرتها و حرکت ها ...

هفتمین اندیشه : سیر در" اندیشه ها و زمینه ها" لازمه رسیدن به عبرتها و حرکت ها ...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی