سیدعلی شجاعی

امام جماعت مسجد خاتم الانبیاء ( ص ) گلستان 10

رنج ها و غفلت ها

رنج ها و غفلت ها


هرچه عمق و وسعت غفلت ها بیشتر باشد رنجها هم وسیعتر و عمیق تر خواهند بود ...

رنج غفلت از زمان خواب، بی خوابی است در حالیکه رنج غفلت از زمان مرگ بی حاصلی و بی هدفی است.

غفلت از امامت و ولایت رنجش در سقیفه ها است ....

رنج های فاطمه س ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

انسان و مرگ در اندیشه آیت الله جوادی املی حفظه الله

 

انسان, مرگ را می‌میراند ...

هدف اصلی انبیا این بود که اول ما را زنده کنند و بعد ما را بیدار کنند.

کسی که حوزه کاریِ او فقط تغذیه خوب، تنمیه خوب و لباس خوب پوشیدن است، این یک حیات گیاهی دارد. از این مرحله بالاتر یک وقت کسی رشد می‌کند حیات حیوانی پیدا می‌کند به فکر عاطفه است زن و بچه پیدا می‌کند تغذیه می‌کند و آنها را در محدوده همین حیات خانوادگی زندگی کند این حیوان بالفعل است. اگر کسی در این حد بود این حیات گیاهی دارد یا حیات حیوانی و انبیا آمدند به ما بگویند شما در این حد نیستید به این فکر باشید که زندگی تشکیل بدهید عائله تشکیل بدهید فرزند پیدا کنید از آنها حمایت کنید بلکه برای این خلق شدید که به حیات انسانی برسید. انبیا آمدند که ما را از این انحصار بیرون بیاورند و بگویند شما انسان هستید، گیاه و درخت نیستید. 

انسان آن است که همه این امور را داراست و آنها را در تحت رهبری عقل و وحی سامان می‌دهد که نه بیراهه برود نه راه کسی را ببندد و انسان به عنوان یک فرشته, یک موجود دائمی است، یک موجود نَمیر است قبلاً در جاهلیّت زمین و باغ خرّم را می‌گفتند مِلک نمیر, اما قرآن مجید خط بطلان روی این تفکر کشید. مِلک نمیر, دین است و تقواست نه باغ و راغ; این فکر جاهلی را هم از بین برد. این حرف تازه انبیاست، اینجا مرز بین حیوان و انسان مشخص می‌شود.

خیلی‌ها خیال می‌کنند انسان که مُرد تمام می‌شود و می‌میرد.

انبیا آمدند دو حرف تازه به ما زدند یکی اینکه انسان, مرگ را می‌میراند نه بمیرد هیچ مرگی در برابر انسان نیست، چرا, برای اینکه آن‌که خدای ماست حیات و ممات ما به دست اوست دنیا و آخرت در دست اوست در دنیا نفرمود «کلّ نفس یذوقها الموت» هر کسی را مرگ می‌چشد بلکه فرمود: ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ هر کسی مرگ را می‌چشد.

یعنی بعد از مرگ, مرگی نیست در برزخ مرگ نیست در صحنه قیامت مرگ نیست در بهشت مرگ نیست و ما هستیم ماییم که مرگ را می‌میرانیم ما می‌شویم اصل, او می‌شود فرع.
ذات اقدس الهی می‌فرماید دنیا زیورهای فراوانی دارد، باغ دارد، مزرعه دارد، مرتع دارد، قصر دارد، فرش دارد، اما همه اینها زینت زمین است نه زینت شما. اگر کسی باغ خوبی داشت، خانه خوبی داشت، آن زمین را مزیّن کرده نه خودش را. باید این فکر را در خود زنده کنیم که ما برای همیشه هستیم، اگر برای همیشه هستیم باید کالای نَمیر تهیه کنیم و کالای نمیر نه در آسمان است نه در زمین بلکه در دل‌های ماست؛ آن فطرت است، آن علم است، آن معنویت است، آن تقواست چون ما هر چه پیدا کنیم از بین می رود. زینت انسان همان معرفت، ایمان ، علم ، تقوا و عقلانیّت اوست. پس چیزی زینت انسان نیست مگر انسانیتِ او و عقلانیت او.

مطلب دوم انبیاء این است که انسانِ زنده گاهی خواب است گاهی بیدار; فرمود اکنون که به حیات انسانی رسیدید بیدار باشید نخوابید خیلی‌ها انسان‌اند اما غفلت دارند یعنی مطالب را می‌فهمند باور هم دارند ولی غافل‌اند که چه باید بکنند. خیلی‌ها خواب‌اند وقتی مُردند هنگام مرگ بیدار می‌شوند. خیلی‌ها هستند وقتی که مردند در حال مرگ می‌بینند که اینکه من می‌گفتم فلان باغ مال من است فلان زمین مال من است فلان مِلک مال من است چیزی دست من نیست مثل اینکه من خواب دیده بودم که اینها مال من است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

گناه و اثرات آن بر قلب در سوره مطففین

 

کلاََّ  بَلْ رَانَ عَلىَ‏ قُلُوبهِِم مَّا کاَنُواْ یَکْسِبُونَ(14) سوره مطففین  

 

  • ران یعنی چرک .... فرمود : آنکه به او خوبی و بدی الهام شده الهمها ..
  • که علم شهودی داده ایم او با گناه قلب خود را چرکین کرده است .

 

  • ما کانوا یکسبون مفید استمرار است یعنی گناهی که شما پی در پی  کرده اید قلب های شما را چرکین کرده است .
  • المیزان : اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تیره کرده به آن نقش و صورتى مى‏دهند که از درک حق مانع مى گردد :
  • " کَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ"
  • این جمله ردع و انکار سخن تکذیب‏گران، یعنى رد" أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ" است.

 

راغب گفته: کلمه" رین" به معناى غبار و زنگ، و یا به عبارتى تیرگى است که روى چیز گرانبهایى بنشیند (در نسخه‏اى دیگر آمده روى چیز شفافى بنشیند) 

 

در قرآن آمده که:" بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ..." یعنى گناهان مانند زنگى و غبارى شد که روى جلاى دلهاشان را گرفت، و آن دلها را از تشخیص خیر و شر کور کرد .

 

پس این" زنگ بودن گناهان بر روى دلهاى آنان" عبارت شد از حائل شدن گناهان بین دلها، و بین تشخیص حق، آن طور که هست.

 

از این آیه شریفه سه نکته استفاده مى ‏شود:

اول اینکه: اعمال زشت نقش و صورتى به نفس مى‏ دهد، و نفس آدمى را به آن صورت در مى ‏آورد.

دوم اینکه: این نقوش و صورت‏ها مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند، و میان آن و درک حق حائل مى‏ شود.

 

سوم اینکه: نفس آدمى بحسب طبع اولیش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن حق را آن طور که هست درک مى‏ کند، و آن را از باطل، و نیز خیر را از شر تمیز مى ‏دهد، هم چنان که در جاى دیگر فرمود:" وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها" سوره شمس آیه 7

 تفسیر المیزان، علّامه طباطبائی ... .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

کم فروشی در قرآن

سورة المطففین

  • فضیلت سوره : پیامبر ص : هر کس سوره مطففین را بخواند، در قیامت او را از شراب ناب و سر به مهر بهشتی می نوشانند .( مجمع البیان )

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏

وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ(1)

الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلىَ النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ(2)

وَ إِذَا کاَلُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یخُْسِرُونَ(3)

هنگام ورود حضرت به مدینه به کسبه ای برخورد کردندند که کم فروشی می کردند یعنی پر می خریدند ( با کیل بزگ می خریدند که اگر کمی بیشتر باشد مشخص نباشد )

ولی هنگام فروش با کیل کوچک می فروختند تا کمی کمتر بفروشند .

فرمود برای مردم کم نگذارید، اگر در اینجا مسئله کیل و وزن است از باب بیان نمونه و مصداق  است و الاّ شامل همه می شود، فروشنده کم نگذارد، استاد کم نگذارد، مسئولین کم نگذارند، ...همچنانکه می دانیم عده ای در جامعه در برخورد ها کم می گذارند و زیاد منفعت می گیرند، پس آیه شامل منفعت طلب ها است در همه زمینه ها .

- در قرآن کریم آنجا که به ضرر انسانها بوده گناه و مانند آن باشد، با علی متعدی شده و به باب افتعال رفته که بر اساس معانی این باب تعمدی را هم شامل شود، ولی در مورد ثواب دادن کسب کفایت می کند که فرمود : البقرة : 286   لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ .... ( که آنچه به نفع انسان است کسب کفایت می کند ولی در مورد آنچه به ضرر اوست باید اکتساب حاصل شود) ، همچنانکه در جایی دیگر فرمود : النور : 11   إِنَّ الَّذینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظیمٌ .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

انواع شادی و نشاط در قرآن کریم


تفاوت فرح و مرح در قرآن کریم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّهُ کاَنَ فىِ أَهْلِهِ مَسْرُورًا(13) سوره انشقاق 

 

فرح هم به شادی حلال گویند و هم به شادی حرام و باطل ولی مرح فقط به شادی حرام و باطل گفته می شود.

در سوره مبارکه «غافر» که به نام مؤمن هم هست  ﴿فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ  می فرماید: عده ای همین که چند کلمه درس خواندند به همین بسنده می‌کنند.

آیات سوره مبارکه «غافر» این آیه سوره «انشقاق» را توضیح می‌دهند دارد که ﴿ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْاَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ

 «مَرَح» همان عیاشی‌های باطل است. «فَرَح» دو قسم است فرح حق داریم فرح باطل. فرح حق آن است که ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا، ﴿وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ فرح حق داریم که انسان از پیروزی حق خوشحال می‌شود، این می‌شود فرح حق؛ اما در قماربازی که بُرد، این فرح باطل است. چون فرح دو قسم است این را مقید کرده فرمود که «فرحوا بباطل»..

 اما «مَرَح» چون فقط باطل است این را مقید نکرده است. «مَرَح» جز نشاط باطل به چیزی نمی‌گویند «مَرَح». اما فرح هم می‌تواند باطل باشد هم می‌تواند حق و اینها چون به باطل بودند دارد﴿ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْاَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ

نتیجه اینکه این ﴿اِنَّهُ کانَ فی‌ اَهْلِهِ مَسْرُوراً سوره «انشقاق» با آیات سوره مبارکه «غافر» یعنی «مؤمن» تبیین شد؛

یک عده درس‌خوانده‌ای‌اند که به لاشه علم خوشحال‌اند، یک عده در مسائل عملی به برد و باخت و قماربازی و عیاشی و آدم‌کشی‌ها و خلاف و مانند آن خوشحال‌اند؛ آن را هم مشخص کرد که یا با عمل باطل خوشحال‌اند، این را هم مشخص کرد که یا با علم لاشه‌ای خوشحال‌اند، لذا فرمود﴿اِنَّهُ کانَ فی‌ اَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾ 

آیت الله جوادی املی، بهمن ماه نود و هشت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

آتش جهنم

النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ(5)

  • وقود ما توقد به النار است، یعنی زخیره هیزم کنار آتش است، خدا در مورد جهنم فرمود:  قاسطون حطب جهنم اند، گنهکاران معمولی،  هیزم اند؛  الجن : 15   وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً ، ولی  در مورد کافرین فرمود اینان آتش گیره جهنم اند که ال فرعون اند و هیزم های بزرگ جهنم اند همانطور که در دنیا امام و بزرگ کافرین بودند که فرمود :  وَ أُوْلَئکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ(10)کَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ ... ( ال عمران ) .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

نکته روانشناسی


✅  نکته روانشناسی 

 

اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است!!


مربی همیشه میگوید: بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب ...

شرط اول، همان دست و پا نزدن است؛ گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه ای نشست ...

باید بیخیالِ دست و پا زدن شد؛
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند ...

«شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب، به زندگی، بی خفگی»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس و غرور

تفاوت 3 واژه پرکاربرد :

اعتماد_به_نفس :

 به معنای اعتماد داشتن به توانایی هایی که در وجودمان داریم.

مثال: من می توانم در یک جمع سخنرانی کنم.

عزت_نفس :

 احساس ارزشمندی درونی برای وجود خود. فردی که عزت نفس دارد برای وصف خود پای دیگران را وسط نمی کشد.

مثال: من سخنران خوبی هستم.

غرور :

هرچه احساس ارزشمندی از درون کمتر باشد، فرد منم منم های بیشتری دارد و برای توصیف یک ویژگی در خود

به عنوان مثال می گوید: من بهترین سخنران در ...هستم.

دقت کنید که فرد مغرور، پای دیگران را برای تعریف از خود وسط می کشد.

غرور و عزت نفس،

 نقطه مقابل یکدیگر هستند.

حقارت درونی و پنهان، غرور می آفریند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

اهمیت طبابت در جامعه

​​​​
امام صادق (سلام‌الله‌علیه) فرمود :  سه اصل است که هیچ کشور متمدنی از آن بی‌نیاز نیست و سه اصل دیگر است که هیچ کسی در شهر یا روستا از آنها بی‌نیاز نیست؛ لَا یَسْتَغْنِی اَهْلُ کُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلَاثَةٍ یَفْزَعُ اِلَیْهِمْ فِی اَمْرِ دُنْیَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَاِنْ عَدِمُوا ذَلِکَ کَانُوا هَمَجاً فَقِیهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ اَمِیرٍ خَیِّرٍ مُطَاعٍ وَ طَبِیبٍ بَصِیرٍ ثِقَة ، اول روحانی و عالِم فقیهِ بصیر عادلی که مدیر و مدبّر جامعه باشد؛ دوم طبیب بصیر ثقه که تا تشخیص نداد دارو ندهد امین باشد نسبت به مَحرم و امثال آن. سوم داشتن ارتش قوی و غنی؛ این سه اصل است فَاِنْ عَدِمُوا ذَلِکَ کَانُوا هَمَجاً»؛ اگر کشوری این سه اصل را نداشت تمدّن ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی

مراتب قرائت قرآن بر پیامبر صل الله علیه و اله و سلم

 

مراتب لقای الهی و قرائت قرآن کریم و تفاوتهای بیان در این مراتب  

 

  • گاهی می فرماید : ﴿سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی در مرتبه ایست که قابلیت فراموشی دارد که همان مرتبه نازله قرآن کریم یعنی عربی مبین است و در اینجا می فرماید ( فاقروءو ما تیسّر من القرآن ) که مقام استماع قرآن کریم است، ولی گاهی می فرماید ﴿ وَ اِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلیمٍ که همان مرتبه ساعده قرآن کریم است که در دست بی دستی خداست، اینجا دیگر قابلیت فراموشی ندارد که نفرمود بخوان بلکه در اینجا می فرماید: به لقای مطلب بروی .... وَ اِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ ..

 

  • حاصل مطلب اینکه اگر فرمود : ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ حبل الهی مراتبی دارد و هر مرتبه ای راه و روشی را می طلبد، یکی مرتبه قرآن حکیم است و دیگری مرتبه علی حکیم.

 

  • آیت الله جوادی املی ، سوره اعلی 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی شجاعی